زمان
زیادی به تاریخ آخر ماه جولای که برای عرضه رسمی ویندوز 10 در ویرایش
نهایی اعلام شده باقی نمانده و هر لحظه در محیط وب، خبرها و اطلاعاتی از
این سیستم عامل و بیلدهای مختلف آن و البته ویژگی های خاص آن پخش میشود. در
ادامه مطلب با ما همراه باشید تا یک دسته تصاویر ناب و با کیفیت از پس
زمینه های اورجینال ویندوز 10 را در کیفیت 4K و Full HD تقدیم شما همراهان
همیشگی شهر سخت افزار کنیم.
همانطور
که در جریان هستید مایکروسافت برای هر چه بیشتر موفق شدن و با کیفیت تر
بودن ویندوز 10 از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و همین چند روز پیش بود که فلسفه و روش ساخت تصویر زمینه اصلی این نسخه از محبوبترین سیستم عامل رایانه های شخصی را در ویدئویی اختصاصی شرح داد. این تصویر زمینه به همراه 10 تصیر زمینه
دیگر که در ادامه برای شما خواهیم آورد از تصاویر زمینه اورجینال ویندوز 10
هستند که انصافاً باید به سلیقه ردموندی ها در انتخاب این تصاویر تبریک
گفت.
خب
بیشتر از این شما دوستان عزیز را منتظر نمیگذاریم. بفرمائید، این شما و
این هم تصاویر زمینه اصلی ویندوز 10 در کیفیت های 4K و Full HD:
*
به منظور سهولت کار شما دوستان عزیز و بالا رفتن سرعت بارگذاری این صفحه،
تصاویر با رزولوشن پایین تر را در ادامه میبینید. در صورت تمایل با کلیک
روی هر تصویر میتوانید آن را در نسخه و رزولوشن اصلی دریافت کنید.
من احد عظیم زاده هستم. در
۱۰ آذر ۱۳۳۶ در ده اسفنجان در شهرستان اسکو متولد شدم. هفت ساله بودم که
پدرم را از دست دادم و یتیم شدم. امکانات مالیمان اجازه نمیداد به مدرسه
بروم و فقط پس از رفتن به کلاس اول مجبور شدم پشت دار قالی بنشینم و
قالیبافی کنم. تا ۱۳ سالگی روزها قالی میبافتم و شبها درس میخواندم. چارهای
نبود، وسع مالی ما جز این اجازه نمیداد.
خاک خوردم و زحمت بسیار کشیدم.
در سال ۲بار بیشتر نمیتوانستیم برنج بخوریم. یک بار روز ۲۱ ماه رمضان و
بار دوم شب چهارشنبه سوری. آرزو داشتم یا خلبان شوم یا پولدار و برای رسیدن
به این آرزوها بسیار زحمت کشیدم.کارم را با به دوش کشیدن پشتی و قالیهای
کوچک و بردن آن از اسفنجان یا اسکو برای فروش آغاز کردم. در آغاز کار از
هرکدام از آنها یک یا دو تومان (نه هزار یا ۲هزار تومان) سود میکردم. پنج
سال اینچنین سخت کار کردم. بسیار دشوار بود. اما پشتکار و اعتقاد به هدف با
توکل به خدا تحمل سختیها را آسان میکرد. در ۱۸ سالگی توانستم ۲۰ هزار
تومان پسانداز کنم، اما فشارها همچنان ادامه داشت تا اینکه مجبور به ترک
تحصیل شدم.
غصه یتیمی چون باری سنگین به
دوشم بود. (بغض میکند) یتیم هیچکس را ندارد. کارمند، کارگر، بانکی، کاسب و
هرکس دیگری شب که به خانهاش میرود دستی به سر و روی بچهاش میکشد. اما یتیم
این محبت بزرگ را ندارد. شبها، شبهای جمعه پاهایش را در بغل میگیرد و به
انتظار مینشیند. در انتظار آن کس که دستی به سرش بکشد…در این فکر بودم که
سرمایهام را افزایش بدهم تا بتوانم کاری بکنم. میخواستم یک کارگاه فرشبافی
راه بیندازم. سراغ پسرعموی پدرم رفتم و از او ۲۰ هزار تومان قرض کردم و ۶۰
هزار تومان هم از بانک وام گرفتم. سرمایهام شد ۱۰۰ هزار تومان یعنی به اندازه یک تراول صد تومانی امروزی. وقتی این پول دستم آمد تازه به فکر افتادم که چه بکنم.
چه ایده جدیدی داشته باشم؟
ماهها فکر کردم. آن روزها چون انقلاب پیروز شده بود تا ۲ سال به هیچ ایرانی
پاسپورت نمیدادند. در این مدت فکر کردم و فکر کردم تا به این نتیجه رسیدم
که با صادرات کارم را شروع کنم.اما هیچ اطلاعاتی نداشتم. شنیده بودم آلمان
مرکز تجارت فرش است. ویزا گرفتم و به هامبورگ رفتم و در یک مسافرخانه یا
پانسیون مستقر شدم. به سالنها و انبارهای فرش آنجا سرزدم و با سلیقه ها
آشنا شدم. آنجا به من گفتند ثروتمندان برای خرید فرش به سوئیس میروند.
ویزای ۱۵ روزه سوئیس گرفتم و به ژنو رفتم.
زبان هم نمیدانستم. در یک هتل با
تاجری آشنا شدم و او ایده اصلی را به من داد: فرش گرد بباف. در آن دوران در
ایران فرش گرد بافته نمیشد و کیفیت تولید فرش و رنگ بندیها هم مناسب نبود.
چای و قهوهام را خوردم و همان روز به ایران برگشتم.به ده خودمان آمدم و
ساختمانی اجاره کردم. دستگاه خریدم، با ۱۰ درصد نقد و بقیه اقساط. ابریشم
هم قسطی خریدم. انسان باید ریسکپذیر باشد و من هم ریسک کردم. با دست خالی و
از هیچ. شروع به بافتن فرش گرد کردم و چند نمونه که بیرون آمد سر و کله
تاجران آلمانی پیدا شد و آنان به اسفنجان آمدند. باور میکنید یا نه؟ در
اولین معامله ۶. ۵ میلیون تومان نقد پرداختند و شش میلیون تومان هم چک
دادند! آن شب از شدت هیجان نخوابیدم. احساس آن شب را خوب به خاطر دارم.
سرمایه ۱۰۰ هزار تومانی من که ۸۰ هزار تومانش قرض بود در کارخانه اجاره ای
اینچنین سودی نصیب من کرده بود، در اولین قدم…
کسب و کارم رونق گرفت و صادراتم را به آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلیس،
بلژیک و دیگر کشورها آغاز کردم. بسیار سفر کردم و ایدههای جدید دادم. از
موزههای فرش کشورها بازدید میکردم و از طرحها اقتباس یا از آنها عکس
میگرفتم و با الهام از آنها و تلفیق طرحها، ایدههای نو بیرون میدادم. در
این مدت سلیقه مشتریان را شناختم.اصول کار خودم را پیدا کردم. من شریک
ندارم. هیچگاه نداشته ام و نخواهم داشت. اگر شریک خوب بود، خدا برای خودش
شریک میگذاشت.
اصل دیگر من احترام به مشتری
است، هر که میخواهد باشد. پیش مشتری مثل سربازی که جلوی تیمسار خبردار
میایستد، با احترام میایستم. اتکای خودم اول به خدا و دوم به ایده و تفکر و
پشتکار و ریسکپذیری خودم است. بسیار ریسک میکنم، بسیار. کمی بعد در بازدید
از هتلهای معروف جهان تصمیم گرفتم وارد کار ساخت بزرگترین پروژه هتل کشور
شوم. تاکنون ۱۸۰ میلیارد تومان در این پروژه سرمایهگذاری کرده ام. تمام
مصالح این پروژه خارجی و بهترین است.
عکس پرسنلی فوری در محل با بک گراوند های رنگی مختلف :)
که جرأت داره نزدیک بشه؟!
ببخشید من چند روز نیستم، ممکنه به گلدون ها آب بدید!!
چرا دخترا بیشتر در کنکور قبول می شوند؟
عجب کامیون مودبی!!
خداییش دل و جرأت داره!
چند ماه دیگه صبر کنید نی نی در حال لود شدن است!
کدوم جماعت وقتی عکس یادگاری دسته جمعی میاندازن
اینجوری ژست می گیرن؟ :))
لووووووول...
یکی دیگه ام الآن به مانیتور زل زده
فک نکنین اینا سگ برفی ان اینا واقعی شون ان!
حالا یاروم بیا … دلداروم بیا … ! آها …
هنر نزد ایرانیان است و بس!
عکس های جالب و خنده دار برگزیده از بهترین عکس های خنده دار باحال سال منبع: سایت تکناز
دوربین مخفی بوس دختر و پسر باحال+عکس
متحرک خفن عکس های بامزه +خیلی ناز باحال ترین جوک های خنده دار جدید عکس
های متحرک خیلی خنده دار
عکس های باحال از خوشگل ترین دختران
دنیا، عکس های برگزیده جالب ترین عکس های سال گذشته ، عکس های خفن جالب
باحال، عکس های فیس بوکی جدید، بهترین تصاویر طنز اینترنت،استاتوس های خفن
باحال فیس بوکی از داغ ترین سوژه های روز، مجموعه جدید از بهترین عکس های
اینترنت، عکس های برگزیده وبلاگ جوک بازار بهترین وبلاگ طنز ایرانی،
داونلود عکس های باکیفیت و جالب، عکس های پرلایک اینستاگرام و تانگو، عکس
های جالب برای پست های فیس بوکی، تصاویر طنز و عکس نوشته های خنده دار جدید
از سوژه های باحال ایرانی